جدول جو
جدول جو

معنی درج کردن - جستجوی لغت در جدول جو

درج کردن
گنجاندن جا دادن گنجانیدن و نوشتن مطلبی در کتاب رساله و مانند آن
تصویری از درج کردن
تصویر درج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
درج کردن
Insert
تصویری از درج کردن
تصویر درج کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درج کردن
вставлять
دیکشنری فارسی به روسی
درج کردن
einfügen
دیکشنری فارسی به آلمانی
درج کردن
вставити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درج کردن
wstawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
درج کردن
插入
دیکشنری فارسی به چینی
درج کردن
inserir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
درج کردن
inserire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درج کردن
insertar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
درج کردن
insérer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
درج کردن
invoegen
دیکشنری فارسی به هلندی
درج کردن
แทรก
دیکشنری فارسی به تایلندی
درج کردن
menyisipkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
درج کردن
أدخل
دیکشنری فارسی به عربی
درج کردن
डालना
دیکشنری فارسی به هندی
درج کردن
להכניס
دیکشنری فارسی به عبری
درج کردن
挿入する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
درج کردن
삽입하다
دیکشنری فارسی به کره ای
درج کردن
yerleştirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
درج کردن
ingiza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
درج کردن
সন্নিবেশ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
درج کردن
درج کرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درک کردن
تصویر درک کردن
دریافتن، فهمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درز کردن
تصویر درز کردن
آشکار شدن فاش گردیدن: عاقبت مطلب درز کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
احساس دردی در عضوی از اعضای بدن، پایم درد میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درک کردن
تصویر درک کردن
پی بردن، دریافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درز کردن
تصویر درز کردن
کنایه از آشکار شدن و فاش شدن راز یا مطلبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درو کردن
تصویر درو کردن
بریدن گیاهان از روی زمین با داس یا ماشین درو، درویدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درز کردن
تصویر درز کردن
((~. کَ دَ))
فاش شدن راز یا خبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درک کردن
تصویر درک کردن
Apprehend, Fathom, Perceive, Realize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
понять , понимать , воспринимать , осознавать
دیکشنری فارسی به روسی
erfassen, begreifen, wahrnehmen, verwirklichen
دیکشنری فارسی به آلمانی